حبیب هنری
چکیده
هدف این تحقیق، تعیین کدهای اخلاق داوری در مجلههای علمی – پژوهشی تربیت بدنی و علوم ورزشی و بررسی میزان پایبندی داوران به آن کدها بود. روش این پژوهش از نوع پژوهشهای اکتشافی و توصیفی است و از نوع مطالعات آمیخته (کمی و کیفی) است. بنابراین با توجه به هدف و فرآیند پژوهش؛ روش اجرای آن، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه ...
بیشتر
هدف این تحقیق، تعیین کدهای اخلاق داوری در مجلههای علمی – پژوهشی تربیت بدنی و علوم ورزشی و بررسی میزان پایبندی داوران به آن کدها بود. روش این پژوهش از نوع پژوهشهای اکتشافی و توصیفی است و از نوع مطالعات آمیخته (کمی و کیفی) است. بنابراین با توجه به هدف و فرآیند پژوهش؛ روش اجرای آن، پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه و پرسشنامه بود. پرسشنامههای این پژوهش مشتمل بر دو بخش کدهای اخلاق داوری در بعد ساختاری (شامل 14 گویه) و کدهای اخلاق داوری در بعد محتوایی (شامل 11 گویه) بود که برای تمامی اعضای هیأت تحریریه 27 مجله علمی- پژوهشی ارسال شد که تعداد این افراد 98 نفر بود. از آنجایی که تعداد جامعه تحقیق محدود و مشخص بود، نمونه آماری را برابر با جامعه آماری و به صورت کل شمار در نظر گرفتیم و پرسشنامههای عودت داده شده و قابل استفاده، 75 نسخه بود. پس از تعیین روایی و پایایی در مراحل قبل، پرسشنامهها به منظور جمعآوری اطلاعات در اختیار پاسخگویان قرار گرفت. میزان پایبندی داوران به کدهای اخلاق داوری (بعد ساختاری) و (بعد محتوایی) در مجلههای علمی – پژوهشی تربیت بدنی و علوم ورزشی ایران معنادار است(001/0≥P). به نظر میرسد که اصول، ارزشها و چارچوبی اخلاقی برای حرفه داوری مقاله-ها وجود دارد که رعایت آن کدهای اخلاقی قطعاً سلامت کاری و توسعه روزافزون را به فضای علمی و پژوهشی رشته تربیت بدنی و علوم ورزشی تزریق مینماید. از سوی دیگر، پایبندی داوران به اصول اخلاقی داوری نشریات تربیت بدنی و علوم ورزشی در سطح مطلوبی است.
بهرام یوسفی؛ حبیب هنری؛ اکرم قبادی یگانه؛ ولی ناصری پلنگرد
چکیده
در آغاز هزاره سوم، دنیای بازاریابی ورزشی شیوههای جدیدی را برای توسعۀ اقتصاد خود دنبال میکند. تبلیغات، یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات مدیریت است که بررسی عوامل مؤثر بر آن همواره دغدغۀ مدیران را به خود اختصاص داده است. بنابراین، هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر هواداری ورزشی بر باورپذیری تبلیغات از طریق ورزش است. جامعۀ آماری ...
بیشتر
در آغاز هزاره سوم، دنیای بازاریابی ورزشی شیوههای جدیدی را برای توسعۀ اقتصاد خود دنبال میکند. تبلیغات، یکی از چالشبرانگیزترین موضوعات مدیریت است که بررسی عوامل مؤثر بر آن همواره دغدغۀ مدیران را به خود اختصاص داده است. بنابراین، هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر هواداری ورزشی بر باورپذیری تبلیغات از طریق ورزش است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانشجویان دانشگاه رازی و دانشگاه آزاد در سال 97 بود که 250 نفر از آنها به عنوان نمونه به پرسشنامۀ هواداری ورزشی، پرسشنامۀ باورپذیری تبلیغات از طریق ورزش و پرسشنامۀ نگرش کلی به ورزش پاسخ دادند. برای تجزیۀ و تحلیل دادهها از نرمافزار اس. پی. اس. اس و ایموس جهت ارایۀ مدل استفاده شد. یافتهها نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین، تحلیل ضرایب مسیر نشان داد که هواداری ورزشی به طور مستقیم توانسته است بر نگرش هواداران نسبت به تبلیغات از طریق ورزش 0/47 اثر داشته باشد، همچنین به طور غیر مستقیم و در مجموع اثرات 0/36 از طریق نگرش به تبلیغات توانسته است اثرگذار باشد. این امر میتواند به بازاریان ورزشی به صرفه جویی در زمان و منابع کمک نماید تا در بخش هواداری ورزشی تبلیغات اثرگذاری را برنامه ریزی نمایند.
هما سلوکی؛ سید عبدالحمید احمدی؛ رضا شجیع؛ حبیب هنری
دوره 4، شماره 4 ، شهریور 1396، ، صفحه 43-51
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه ی میزان مصرف رسانهای و سواد رسانهای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی است. روش تحقیق این پژوهش علی- مقایسهای است. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سواد رسانهای رجبی (2013) با آلفای کرونباخ 73/0 و از پرسشنامه مصرفرسانهای حسنی (2010) با آلفای کرونباخ ...
بیشتر
هدف از این پژوهش مقایسه ی میزان مصرف رسانهای و سواد رسانهای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی است. روش تحقیق این پژوهش علی- مقایسهای است. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سواد رسانهای رجبی (2013) با آلفای کرونباخ 73/0 و از پرسشنامه مصرفرسانهای حسنی (2010) با آلفای کرونباخ 80/0 استفاده شد. یافتهها نشان داد تفاوت معناداری بین میزان سواد رسانهای، مصرفرسانهای و سواد بصری در بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی وجود ندارد و همه ی آنها تنها با اندکی تفاوت، از میزان متوسط و قابل قبولی از سواد رسانهای، مصرف رسانهای و سواد بصری برخوردار هستند. میتوان از یافتههای پژوهش استنباط کرد که عملکرد سیستم آموزشی در ارتقای سطح سواد رسانهای دانشجویان ضعیف بوده و به دلیل عدم وجود آموزشهای کاربردی نتوانسته بین سطح سواد رسانهای دانشجویان رسانه با دیگران تفاوتی ایجاد کند. البته اینکه تمامی آزمودنیها از میزان قابلقبول و متوسطی از سواد رسانهای و سواد بصری بهرهمند هستند، خوب است; اما میتوان در جهت ارتقای سواد رسانهای آنها به درجات بالاتر نیز کوشید.