مرجان بصیرت؛ داتیس خواجه ئیان؛ طاهر روشندل اربطانی
چکیده
در حالیکه درآمدهای سرشار فوتبال در کشورهای پیشرو اروپایی این ورزش را به یک صنعت پردرآمد تبدیل کرده است، باشگاههای فوتبال ایرانی همواره با مشکلات مالی روبهرو بودهاند. پژوهشهای پیشین که روشهای درآمدزایی در فوتبال اروپا را با لیگ برتر فوتبال ایران مقایسه کردهاند، نشان دادهاند که باشگاههای ایرانی نتوانستهاند از روشهای ...
بیشتر
در حالیکه درآمدهای سرشار فوتبال در کشورهای پیشرو اروپایی این ورزش را به یک صنعت پردرآمد تبدیل کرده است، باشگاههای فوتبال ایرانی همواره با مشکلات مالی روبهرو بودهاند. پژوهشهای پیشین که روشهای درآمدزایی در فوتبال اروپا را با لیگ برتر فوتبال ایران مقایسه کردهاند، نشان دادهاند که باشگاههای ایرانی نتوانستهاند از روشهای درآمدزایی فوتبال بهره ببرند و این گاه به دلیل مسائل قانونی بوده و گاه به دلیل ناکارآمدی مدیریتی. پژوهش حاضر با هدف توسعه زیرساختی مفهومی برای توسعه مدل کسبوکار باشگاههای فوتبال کشور، ارزش رسانهای بازیکنان فوتبال را به عنوان یک دارایی نامشهود مطرح میکند که عبارت است از بخشی از ارزش اقتصادی بازیکن که به واسطه رسانهها ایجاد میشود. پایه نظری این مفهومسازی را تئوری بازار دوطرفه رسانهای شکل میدهد که طی آن برخی از رسانهها – از جمله تلویزیون دولتی ایران- با ارائه محتوای رایگان، توجه مخاطبان را جلب میکنند و این توجه را به آگهیدهندگان میفروشند و درآمد کسب میکنند. روش انجام این پژوهش کتابخانهای و مرور نظاممند ادبیات مرتبط با اقتصاد فوتبال و مدیریت رسانه است. انتظار میرود با طرح مفهوم ارزش رسانهای، امکان توسعه مدلهای کسبوکار موفق و مستقل از کمکهای دولتی باشگاههای فوتبال ایران و بهرهگیری مناسب از ظرفیتهای رسانهای موجود به منظور درآمدزایی باشگاهها فراهم شود.
هما سلوکی؛ سید عبدالحمید احمدی؛ رضا شجیع؛ حبیب هنری
دوره 4، شماره 4 ، شهریور 1396، ، صفحه 43-51
چکیده
هدف از این پژوهش مقایسه ی میزان مصرف رسانهای و سواد رسانهای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی است. روش تحقیق این پژوهش علی- مقایسهای است. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سواد رسانهای رجبی (2013) با آلفای کرونباخ 73/0 و از پرسشنامه مصرفرسانهای حسنی (2010) با آلفای کرونباخ ...
بیشتر
هدف از این پژوهش مقایسه ی میزان مصرف رسانهای و سواد رسانهای بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی است. روش تحقیق این پژوهش علی- مقایسهای است. بهمنظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه سواد رسانهای رجبی (2013) با آلفای کرونباخ 73/0 و از پرسشنامه مصرفرسانهای حسنی (2010) با آلفای کرونباخ 80/0 استفاده شد. یافتهها نشان داد تفاوت معناداری بین میزان سواد رسانهای، مصرفرسانهای و سواد بصری در بین دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانههای ورزشی، مدیریت رسانه و مدیریت ورزشی وجود ندارد و همه ی آنها تنها با اندکی تفاوت، از میزان متوسط و قابل قبولی از سواد رسانهای، مصرف رسانهای و سواد بصری برخوردار هستند. میتوان از یافتههای پژوهش استنباط کرد که عملکرد سیستم آموزشی در ارتقای سطح سواد رسانهای دانشجویان ضعیف بوده و به دلیل عدم وجود آموزشهای کاربردی نتوانسته بین سطح سواد رسانهای دانشجویان رسانه با دیگران تفاوتی ایجاد کند. البته اینکه تمامی آزمودنیها از میزان قابلقبول و متوسطی از سواد رسانهای و سواد بصری بهرهمند هستند، خوب است; اما میتوان در جهت ارتقای سواد رسانهای آنها به درجات بالاتر نیز کوشید.