سینا فلاحتی؛ مینا حکاک زاده؛ محمد پوررنجبر
چکیده
هدف این پژوهش طراحی مدل نقش رسانهها در نهادینهسازی فعالیت ورزشی در اوقات فراغت ایران با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی است. در ابتدا با استفاده از تحلیل مضمون، مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر شناسایی و در ادامه، مدل ساختاری تفسیری، ترسیم گردید. جامعه پژوهش حاضر در دو بخش تحلیل مضمون و ساختاری تفسیری ...
بیشتر
هدف این پژوهش طراحی مدل نقش رسانهها در نهادینهسازی فعالیت ورزشی در اوقات فراغت ایران با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی است. در ابتدا با استفاده از تحلیل مضمون، مضامین پایه، سازماندهنده و فراگیر شناسایی و در ادامه، مدل ساختاری تفسیری، ترسیم گردید. جامعه پژوهش حاضر در دو بخش تحلیل مضمون و ساختاری تفسیری شامل اساتید مدیریت ورزشی و رسانه ورزشی که پژوهشهایی در زمینه اوقات فراغت ورزشی و رسانه به چاپ رسانده باشند (حداقل دو پژوهش) و همچنین مدیران و تهیهکنندگان رسانههای ورزشی (شبکه ورزش، رادیو ورزش و روزنامههای ورزشی) که در زمینه اوقات فراغت برنامههایی تولید و تدوین نموده بودند. ابزار اندازهگیری در بخش تحلیل مضمون، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش مدل ساختاری تفسیری، پرسشنامه بود. از دو روش تحلیل مضمون (نرمافزار مکس کیودیای) و مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) (نرمافزار اکسل) برای تجزیهوتحلیل دادهها استفادهشدهاست. 5 مضمون سازماندهنده و 28 مضمون پایه برای نقش رسانهها در نهادینهسازی فعالیت ورزشی در اوقات فراغت ایران شناساییشده است. نتایج نشان داد که مضامین «فرهنگسازی» و «اجتماعی» وابستگی زیادی به سایر مضامین دارند و به بیان دقیـقتـر در دسـته متغیرهـای وابسـته قـرار میگیرند. مضامین «اطلاعرسانی» و «آموزشی» نیز بهعنوان متغیرهای مسـتقل، نقـش هـدایتکننـدگی حـداکثری و وابسـتگی ضعیفی دارند؛ و مضمون انگیزاننده نیز بهعنوان متغیری با حداقل وابستگی و نفوذ در دسته عوامل خودمختار قرار دارند. براساس یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود تا در تعریف و ارتقای نقش رسانهها در توسعه مشارکت ورزشی، به محور قرار دادن برنامههای آموزشی ورزش در رسانهها و رسانههای آموزشی ورزش تأکید شود.
رسانه های ورزشی
حمید محسنی سربندی؛ اکبر آفرینش خاکی؛ طیبه زرگر؛ معصومه شهبازی؛ شیوا آزاد فدا
چکیده
هدف از این پژوهش، ارائه برخط سازی برنامههای منتورینگ در معاونت تربیتبدنی و سلامت آموزش و پرورش میباشد. روش پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد تماتیک می باشد. جامعه آماری شامل دو بخش منابع انسانی (اساتید، معلمان، مدیران و ...) و منابع اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسناد، رسانهها و ...) بود. نمونهگیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، ارائه برخط سازی برنامههای منتورینگ در معاونت تربیتبدنی و سلامت آموزش و پرورش میباشد. روش پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد تماتیک می باشد. جامعه آماری شامل دو بخش منابع انسانی (اساتید، معلمان، مدیران و ...) و منابع اطلاعاتی (کتابها، مقالات، اسناد، رسانهها و ...) بود. نمونهگیری به تعداد قابل کفایت و با روش قضاوتی بر مبنای رسیدن به اشباع نظری انجام شد (19 نفر). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای نظامند و مصاحبههای اکتشافی ساختارمند بود. روایی ابزار براساس اعتبار حقوقی و علمی نمونه، نظر خبرگان و توافق بین مصححان ارزیابی و تأیید گردید. جهت تحلیل یافتهها از روش کدگذاری مفهومی چندمرحلهای با رویکرد تحلیل سیستمی استفاده شد. براساس چارچوب مفهومی استخراج شده سه کد محوری بهمنظور تدوین راهبردهای رسانهای اجرای برنامههای منتورینگ در معاونت تربیتبدنی و سلامت آموزش و پرورش وجود دارد. کد محوری راهبردهای رسانهای قبل از اجرای برنامههای منتورینگ که دارای مقولههای ارتباطی، برنامهریزی، آمادهسازی و منابع انسانی میباشد. کد محوری راهبردهای رسانهای حین اجرای برنامههای منتورینگ که دارای مقولههای اطلاعرسانی، شبکهسازی و کانالهای ارتباطی میباشد و کد محوری راهبردهای رسانهای بعد از اجرای برنامههای منتورینگ که شامل ارزیابی و برنامههای رسانهای میباشد.
مهارت های ارتباطی در ورزش
مجتبی قربانی آسیابر؛ حمید قاسمی
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور طراحی مدل جامعه برند(ورزشی) بهعنوان ابزاری برای ارتقاء سرمایه اجتماعی در مدیریت و با روش ترکیبی با رویکرد متوالی اکتشافی انجام شد.
بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش در مرحله اول جمعآوری و تحلیل دادههای کیفی و در مرحله دوم، جمعآوری و تحلیل دادههای کمی صورت گرفت، جامعه موردبررسی این تحقیق در بخش کیفی مشتمل ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور طراحی مدل جامعه برند(ورزشی) بهعنوان ابزاری برای ارتقاء سرمایه اجتماعی در مدیریت و با روش ترکیبی با رویکرد متوالی اکتشافی انجام شد.
بهمنظور دستیابی به اهداف پژوهش در مرحله اول جمعآوری و تحلیل دادههای کیفی و در مرحله دوم، جمعآوری و تحلیل دادههای کمی صورت گرفت، جامعه موردبررسی این تحقیق در بخش کیفی مشتمل بر 15 نفر از صاحبنظران و نخبگان و در بخش کمی 326 نفر از پژوهشگران تحصیلات تکمیلی شاخه مدیریت ورزشی (برندینگ) دانشگاهها و مؤسسات علمی سراسر کشور با توزیع جغرافیایی (منطقهای) در بین سال1402-1401 انجامشده است. برای جمعآوری دادهها از روش کدگذاری برای رسیدن به یک پرسشنامه استاندارد استفاده شد. دادههای پژوهش از طریق مدل یابی معادله ساختاری مبتنی بر کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
نتایج نشان داد که بین دانش برند، رضایت از برند، شناسایی برند، وفاداری به برند، تصویر برند با جامعه برند رابطه معناداری دارد و روابط، ارزشها، اعتماد و تعهد با سرمایه اجتماعی رابطه معناداری دارد و همچنین بین جامعه برند و سرمایه اجتماعی یک رابطه قوی برقرار است.
بنابراین نتیجه میگیریم که مدل جامعه برند بهعنوان ابزاری برای ارتقای سرمایه اجتماعی در مدیریت، یک رویکرد نوین و کارآمد است که در جهت بهبود عملکرد سازمانها و ارزشآفرینی برای جامعه موردنظر، تأثیر قابلتوجهی دارد. با استفاده از مدل جامعه برند، سازمانها قادر خواهند بود تا هویت، ارزشها و تصویر عمومی خود را بهبود داده و ارتباطات مؤثری را با مشتریان خود برقرار کنند.